کلام توهین آمیز سیاسیون تریبوندار، محرکی برای خشونت های خیابانی
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۴۵۱۰۴
از آغاز اعتراضات سراسری بعد از فوت مهسا امینی، اقلیتی از سلبریتی های تندرو و فعالان رسانه ای اقدام به انتشار توئیت ها و گزارشات خبری توهین آمیزی کردند که محرکی برای خشونت های خیابانی بوده است
هدف وسیله را توجیه نمی کند؛ هرگونه که دوست داری با شما رفتار کنند، با دیگران رفتار بکن، هرچیز که در جستن آنی، آنی؛ این ادبیات زیبای دینی و ملی ایران زمین است که در نهایت با جمعبندی مفاهیم فوق می گوید؛ ادب مرد به زدولت اوست؛ یا ادب از که آموختی از بی ادبان.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاید تنها استثناء در متون دینی که می تواند زبان به دشنام و بدی بگشاید، کسی است که ظلم بر او رواداشته شده. در مابقی موارد، دشنام، تمسخر و ... منجر به خشونت و دشمنی بیشتر می شود؛ امری که هرچند از کشتن یکدیگر، کمتر خسارت دارد، ولی نباید فراموش کرد طرح آن از سوی قدرتمندان در برابر کسانی که امکان دفاع از خود ندارند، بی تردید می تواند به خشونت و خسارت بیشتر منتهی شود.
بخشی از این ادبیات تنها زمانی قابل حل خواهد بود که دریابیم «همه حق دارند ولو برحق نباشند.» چنین ادبیاتی قادر است من و دیدگاه من را از محور بودن خارج کرده، و در کنار سایر دیدگاه ها در زیستی صلح آمیز و توام با آرامش قرار دهد. در غیر این صورت توهین، منتهی به ایجاد تحقیر می شود، شخص تحقیر شده، همواره دنبال جبران و عکس العمل توام با خشم است. در مرحله سوم، اعمال خشم گاه خود را در وندالیسم و دیگر تخریبی، و ناتوانی در عکس العمل مسالمت آمیز، منتهی به عکس العمل انتحاری می شود، امری که هم معترض و هم تحت اعتراض قرار گرفته را می تواند در آستانه نیستی و انهدام قرار دهد. این در حالی است که دوری از چنین مواضعی می تواند معترض را به کانال خشونت پرهیزی سوق داده، و حفظ کرامت انسانی را برای همگی به ارمغان بیاورد. اما چرخه خشونت کنونی در ایران شعارهای بیش از ۴۰ سال در حفظ کرامت انسان ها، که بنابر آموزه های دینی از حرمت کعبه بالاتر است، خلاف عمل کرده و در مزرعه خشونت، روند «کاشت» گذشته، به «داشت» امروز «برداشت» خشونت منتهی شده است.
بررسی های زیر نشان می دهد، ادبیات برخی مسئولان و فعالان رسانه ای به نمایندگی از جناح تندرو از سنت اسلامی و ایرانی کاملا بیرون بوده، و خشم را در کلام و عمل نهادینه می سازد. ادبیاتی که مادران، پدران، خواهران، و برادران این سرزمین متمدن را شرم آگین می سازد. برای مثال این جمله روزنامه شهرداری تهران خطاب به دانشجویان معترض که « امروز در دانشگاهها برای سرویس بهداشتی مختلط، پایکوبی میکنند.» فاجعه اخلاقی و سقوط مبتنی بر قدرت طلبی بیش نیست.
در موردی دیگر می خوانیم که فوتبالیست های تیم ملی در اردوی جام جهانی به سر می برند و ۲۴ ساعت به نخستین بازی ایران در جام جهانی مانده است، حسن عباسی از سلبریتی های تندرو، اقدام به انتشار توئیتی توهین آمیز خطاب به بازیکنان فوتبال کرده و آن ها را «ملعون» و از «عوامل» مرتبط با «رژیم صهیونیستی» دانسته است. این توئیت که بلافاصله با واکنش خبرگزاری تسنیم مواجه شد، در پایان روز گذشته به احضار حسن عباسی به دادستانی منجر شد.
ردپای این چرخه خشونت را در برخی دیگر از رسانه های خودی نیز می توان جست و جو کرد. «خبرآنلاین»، در گزارش های قبلی خود نیز نسبت به پیامدهای توهین رسانه ها و افراد نزدیک به نهادهای رسمی هشدار داده بود.
چه آنکه بسیاری از کارشناسان و فعالان سیاسی، خشونت های کلامی را جزئی از خشونت های نمادین ارزیابی می کنند. واکنشی که توهین شونده به آن، دایره وسیعی از خشونت های رفتاری و کلامی متقابل را دربر می گیرد. از سویی پدیده های نکوهش شده ای همچون «عمامه پرانی» یا «توهین به مقدسات»، جزئی از چرخه رادیکالیسم جمعی در اعتراضات بوده و نمی توان آن را از چرخه خشونتی که حسن عباسی، روزنامه کیهان یا برخی مجریان صداوسیما به آن دامن می زنند، جدا ارزیابی کرد. به عبارت دیگر، پیامدهای این خشونت های کلامی و نمادین، ضربه به منافع ملی است.
درباره اهمیت ورزش به مثابه یکی از نمادهای «قدرت ملی»، رهبرانقلاب در تیرماه۱۳۹۷ وقتی می خواهند برای دولت از شجاعت و ابتکار و تلاش، مثالی بیاورند، تیم ملی فوتبال را مثال می زنند درحالی که حسن عباسی همین تیم ملی فوتبال را در تیرماه امسال «لمپن» خطاب می کند.
این فاصله گرفتن برخی افراد که خود را با صفات انقلابی و منعکس کننده دیدگاه های انقلاب معرفی می کنند در تمایز آشکار با سیاست های کلی نظام است. ضرباتی که افراد و رسانه های ارزشی بدون درنظر گرفتن تبعات آن به کشور وارد می کنند.
توهین به افراد از ذهنیتی شکل می گیرد که قصد دارد با توهین، منتقد یا مخالف فکری خود را «تحقیر» کند. استفاده از چنین توهین هایی در رسانه های دولتی همچون روزنامه ایران، همشهری و کیهان به صورت متناوب در روزهای اعتراضات سراسری بعد از فوت مهسا امینی به کار رفت.
برآیند عادی انگاری انتشار «توهین» و «تهدید» که نمونه عینی تهدید، در سخنان بهادری جهرمی سخنگوی دولت مشاهده می شود، موجی از نقدها به این اظهارات را که گفته بود «برای دولت مثل آب خوردن بود که از روز اول اجازه شلیک با گلوله جنگی بدهد»، به دنبال داشت. اظهارات فردی که در نهادهای تصمیم ساز امنیتی جایگاهی ندارد و باید به جای تهدید معترضان، دولت را محور وحدت ملی قرار داده و از سیاست های مداراگرانه نظام دفاع کند .
در تحلیل نهایی، این روزها که ایران ستیزان بیش از گذشته در تلاش برای تفرقه افکنی بین مردم و ضربه به منافع ملی هستند، فعالیت برخی افراد که از آن ها به عنوان «غضنفرهای مجازی» یاد می شود و متاسفانه در نهادهای دولتی و حاکمیتی حضور فعال دارند، با رفتار اشتباه و اظهارنظرهای تحریک آمیز، مردم را نسبت به نظام بدبین کرده و دایره منتقدان به مخالفان را گسترده تر می کنند.
افرادی که به اعتبار حضور در نهادهای حاکمیتی، بعضا سخنگوی حاکمیت بازنمایی شده و اعتبار نظام را مورد حمله منتقدان قرار می دهند. فاکتورهای هزینه زایی که افراد تولید می کنند و کلیت نظام مسئول پرداخت آن ها از منافع ملی می شود.
خبرآنلاین
منبع: ایران اکونومیست
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۴۵۱۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(تصاویر) خیابانی که قرار بود شانزلیزه ایران شود
خیابان لالهزار قدمتی به درازای تاریخ پایتخت دارد. زمانی تنها یک باغ خارج از حصار شاه طهماسبی بود و به مرور به یکی از شلوغترین و پررفتوآمدترین خیابانهای تهران تبدیل شد.
روزگاری لالهزار مدرنترین خیابان تهران نام داشت و بسیاری از اولین تجربههای مدرنیته را در حافظه خود ثبت کرده است. زمانی نیز بهعنوان خیابان فرهنگی تهران قدیم از آن یاد میکردند.
شواهد امر میگوید که لاله زار باید پیش از سال ۱۱۹۰ خورشیدی به وجود آمده باشد. در عصر قاجاریه، این باغ مکان تفریح و تفرج پادشاهان به حساب میآمد و در سال ۱۱۵۴ خورشیدی و دوران فتحعلیشاه قاجار نیز، باغ لاله زار را محل سکونت رییس هیئت اعزامی ناپلئون بناپارت در نظر گرفتند. با توسعه شهر تهران، این باغ و اراضی اطراف آن نیز جزئی از محدوده پایتخت شد و روند رو به رشد خود را با سرعت پشت سر گذاشت.
سال ۱۲۵۲ خورشیدی و در عهد ناصری، ناصرالدین شاه در سفری به فرنگ، از تماشای خیابان شانزلیزه پاریس به وجد میآید. در بازگشت او، باغ لاله زار ۹۰ هزار تومان فروخته میشود و مسیری از میان این باغ میکشند تا خیابانی به سبک خیابانهای اروپایی و شبیه شانزلیزه پاریس، در طهران آن روزها ساخته شود.
اولین سیم تلگراف را از باغ لاله زار کشیدند، اولین چراغ گاز تهران قدیم را در شبهای لاله زار روشن کردند، اولین سالن سینما و اولین مغازه گل فروشی هم در همین خیابان افتتاح شد.
یک خط واگن اسبی، برای گشتزنی در خیابان لاله زار تدارک میبینند. «محله دولت» نیز در غرب باغ لاله زار، بهعنوان جدیدترین محله مسکونی تهران، یکی از زیباترین و مصفاترین کوچه باغها و از مرغوبترین اراضی شهر معرفی شد.
در دوران مشروطه، لالهزار اوج رونق و شکوفایی خود را پشت سر گذاشت و تا پایان عصر قاجاریه نیز، یکی از مهمترین نقاط گردشگری پایتخت بود. در پایان عصر قاجار و اوایل دوره پهلوی نیز، خیابان لاله زار یا «شانزهلیزه تهران» نماد نوگرایی و هنر ایران را بر پیشانی داشت. خیابانی که ترکیبی از هنر و تجارت را در دل خود جای داده و تئاترها، سینماها، رستورانها و ویترین مغازههای مختلف آن، رفت و آمد بسیاری را در این خیابان رقم میزد.
امروزه از آن لاله زار طهران قدیم تنها «خانه امینالسلطان» یا «خانه و باغ اتحادیه» باقی مانده که خوشبختانه از دام تخریب رها شده و به دست مرمت و بازسازی رسیده است. خیابان لالهزار قدیمی که امروزه به آن قسمت جنوبی لالهزار میگویند، حد فاصل خیابان جمهوری تا میدان توپخانه را شامل میشود؛ میدانی که خود داستانهای شنیدنی در خاطر دارد.